خوانندگان گرامی، دوستان عزيز

وبلاگ کابل‌‌نامه از آغاز انتشار خود کوشيده است تا خوانندگان خود را با تازه‌‌ترين دستاوردهای پژوهشی محققان و افغانستان‌‌شناسان و با آثار و انديشه‌‌های نويسندگان برجسته افغانی و خارجی آشنا کند.

اين وبلاگ، با مقالات متنوع خود در اختيار شماست و همه نخبگان افغانستان می‌‌توانند مطالب تاريخيشان را در آن منتشر نمايند.



دوره‌های فرهنگی و تمدنی افغانستان

(بخش دوم)
افغانستان در دنيای اساطير

دوره اساطيری افغانستان را براساس مشترکات فرهنگی با هند و ايران کنونی در دو دورة ودائی و اوستائی بررسی می‌نماييم:

۱- دوره ودائی (۱۵۰۰ ق م تا ٨۰۰ ق م)

آيا اين که افغانستان کنونی خاستگاه قوم آريايی بوده است، يا آريايی‌ها از سرزمين‌های ديگر بدانجا مهاجرت کرده‌اند، هنوز جای بحث است. اما آنچه از مطالعات تاريخی برمی‌آيد، آريايی‌ها در حدود ٢۰۰۰ سال پيش از ميلاد در کشور افغانستان می‌زيستند و اين سرزمين را «آريانا» (Aryana) می‌ناميدند[۱]. نزديک به ۱۵۰۰ سال پيش از ميلاد، آرياييان عصر ودائی، آيين برهمايی را در شمال افغانستان بنياد نهادند. آنها در جلگه‌های هموار بلخ سکونت داشتند[٢]. در همين ايام، دسته‌ای از آريايی‌ها از مسير کوه هندوکش گذر کردند و در مناطقی ميان کابل تا رود سند اقامت گزيدند و وداگرايی (Vedism)، دين همين آريايی‌ها بود که پس از ۱۵۰۰ سال قبل از ميلاد از کشور افغانستان وارد سرزمين هند شدند.

ودا (Veda) از كلمه «ويده» مشتق شده و به معنی دانش مقدس است. ودا، يكی از قديمی‌ترين و معروفترين كتابهای مذهبی جهان باستان است كه به زبان سانسكريت نوشته شده است و با كتاب اوستا حالت خواهری دارد. به همين دليل، اسطوره‌ها و خدايان آريايی (ايرانی) با هندی فوق‌العاده نزديك هستند.

کتاب ودا، که در آن، دعاها و وردها و اسطوره‌ها همه کنار هم گرد آمده اند، از چهار مجموعه اصلی (Samhitās) زير تشکيل می‌شود:

۱- ريگ‌ودا (RegVeda Samhitā)، يا ودای شعرها قديمی‌ترين آنها بوده و شامل هزار سرود خطاب به خداهای وديک است. تنظيم اين اشعار برای خانواده‌های کاهن آريايی که وظيفه حفاظت آنها را بر عهده داشتند بوده‌است.(ترجمه انگليسی ريگ‌ودا)

٢- ساماوِدا (Sāma Veda Samhitā)، يا ودای آوازها. که شامل اشعاری که کاملا از ريگ‌ودا برداشته شده و همراه با نشانه‌گذاری موسيقيايی تنظيم گرديده است، به طوری که برای خواندن سرودهای مذهبی به کار رود. (ترجمه انگليسی ساماوِدا)

۳- ياجورودا (Yajur Veda Samhita)، يا ودای رسوم و سنت‌های قربانی. اين ودا در مورد آيين‌های قربانی کردن اين دين نوشته شده بود. (ترجمه انگليسی ياجور ودا)

٤- آثارواودا (Atharva Veda)، اين ودا که در قرنهای بعدی وارد متون مقدس آريايی گشت، شامل اشعار و وردهايی است که به‌طور کلی به دو بخش مفيد يا آسيب رسان دسته‌بندی می‌شوند. در دسته مفيد وردها و اشعاری برای منظورهايی از قبيل شفای بيماری و به دست آوردن عشق وجود دارد و در دسته مضر جادو‌ها و رسوم و سنت‌های برای آسيب رسانی به ديگران. در اين ودا دانش عهد باستان در زمينه ستاره‌شناسی، آيين‌های مذهبی، پزشکی، جنگ و تفکرات فلسفی گرد آمده است که بسياری از دعا‌ها و آيين های موجود در آن از منابع غير آريايی يا پيش آريايی است. علت عدم پذيرش اين ودا توسط کاهنان آريايی را هم وجود اين چنين بحث‌های پزشکی و ستاره‌شناسی موجود در آن می‌دانند.

دين وديک از اديان چند خدايی است. قديمی‌ترين خدايان ودائی نيروها و عناصر موجود در طبيعت بوده‌اند، مانند: خورشيد (سوريا Sūrya) و آتش (آگنی Agni) و باد (وايو Vāyu) و آب‌ (وارونا Varuna) و رعد و طوفان (ايندرا Indra) و... اما بعدا، اين خدايان در سرزمين‌های جنوب هندوکش يا هند[۱] حالت طبقاتی پيدا می‌کنند و به سه طبقه تقسيم می‌شوند: فرمانروا، جنگجو و مظاهر طبيعت.

آيين پرستش اين خدايان تنها در اختيار کاهنانی بود که «براهما» نام داشتند. اين مراسم شامل اجرای اشعار ريگ‌ودا، قربانی حيوانات و نوشيدن سوما (Soma)، يعنی نوشيدنی مقدسی که با خون اين حيوانات آلوده می‌گشت، بود. در اين مراسم خوراکها تقديم به آتش مقدس، که خود نقش يکی از خدايان را داشت، می‌شد.

دين ودايی نخستين دين قديم آرياييان بوده‌است و سالها پس از فراگير شدن دين زرتشت، باقيمانده‌هايی از پيروان اين دين هنوز در افغانستان وجود داشتند. آيين‌های هندوئيسم و مزديسنا هر دو از دين ودائی منشأ گرفته و ميراث خوار آن هستند.

ويلهلم بارتلد، ايرانشناس نامور روس (۱٨۶٩ تا ۱٩۳۰ م.)، در مدخل کتاب جغرافيای تاريخی ايران می‌نويسد:

کهن‌ترين آثار و يادگارهای بازمانده در ادبيات هند و ايران چنان از نظر زبان با يکديگر شباهت دارند که سعی شده است از ديدگاه کلی، زبانی که نياکان ابتدای تاريخ ايرانيان و هندوان به آن سخن می‌گفته‌اند، را از نو بازسازی کنند.[*]

ه. اولدنبرگ در کتاب خود «Aus indien und Iran» يادآوری می‌کند که:

اکنون می‌توانيم جزئيات آن جريانی را رديابی کنيم که آن زبان -که حتی يکی از واژه‌های آن در تاريخ باقی نمانده است- در جنوب شرقی هندوکش به صورت گويش ودائی و در جنوب غربی همان جبال در کسوت گويش اوستايی تحول يافت[*]

بارتلد می‌افزايد:

از دو شاخه آريايی‌های آسيايی -يعنی هندوان و ايرانيان- ظاهرا هندوان خصوصيات قومی خود را فقط در سرزمين واقع در آن سوی هندوکش حفظ کرده‌اند. هيچ اثری از هندوان ساکن در شمال جبال هندوکش به دست نيامده است. از سوی ديگر، به عقيده پژوهشگران امروزی، در يک مقطع تاريخی ايرانيان ساکن بخش قابل ملاحظه‌ای از جنوب روسيه و سر تا سر ترکستان يعنی تمام ترکستان غربی و شرقی يا حوضه طارم بوده‌اند. زبان محاوره در سر تا سر اين ناحيه همان خصوصيات و خصلت‌های ويژه شيوه سخن گفتن ايرانيان را داشته است و نه سبک و اسلوب تکلم هندو-ايرانيان پيش از تاريخ را. هم اين واقعيت و هم داده‌های تاريخی محدود ديگری که در اختيار داريم -داده‌هايی که بخشی از آنها در کتاب عمده ف. آ. برون «Razyskaniia blasti goto-slavianskikh otnoshenii» (تحقيق در زمينه روابط گوتها-اسلاوها) آمده است- ما را به اين فرض می‌رساند که حرکت ايرانيان پس از جدائی از هندوان از مشرق به سوی مغرب بوده است. يعنی مهاجرت ايرانيان به فلات ايران از سوی مشرق صورت گرفته است. و قبل از تهاجم و استيلا بر فلات ايران در نواحی واقع در داخل مرزهای افغانستان فعلی به درجه معينی از توسعه و تکامل فرهنگی رسيده بودند. در اينجا و در حوزه آمو دريا و ديگر رودهايی که از کوهستانهای واقع در مرزهای شرقی فلات ايران سرچشمه می‌گيرند، وضع آبياری کم و بيش مساعدتر از مغرب ايران است. از اين کوهسارهای سر به فلک کشيده و پوشيده از برف رودخانه‌های بزرگتر و پرتوان‌تر به راه می‌افتند.[ويلهلم بارتلد، جغرافيای تاريخی ايران، تهران: موقوفات دكتر محمود افشار، ص ٢٩]

ادامه‌ی گفتار در دست تهيه است...

پانويس
-------------------------------------------------------------
۱- برخی از نويسندگان ايرانی به دليل عدم آشنايی دقيق با تاريخ و جغرافيايی تاريخی افغانستان، به‌غلط هند سفيد را با هند کنونی اشتباه گرفته‌اند.

٢- نخستين و کهنترين سرودهای ودايی در فلات ايران سروده شده‌اند. (مقدمه جلالی نايينی در گزيده‌های ريگ ودا).

از نظر زبانشناسی وداها را بعد از گاتها (و نه کل اوستا) می‌دانند و کهنترين سرودهای ودايی را نيز به ۷۰۰۰ سال قبل رسانده‌اند. بر اساس محاسبات نجومی تاريخ وداهای اوليه ۵۰۰۰ سال ق.م (ژاکوبی) و ۶۰۰۰ ق.م (تيلاک) دانسته شده‌اند. بلوم فيلد نيز احتمال می‌داد که وداها از ۴۵۰۰ ق . م کهنتر باشد. به نقل از محققان بايد بگويم که سنسکريت زاده‌ی هند نيست و خواهر کوچک زبان اوستايی به شمار می‌رود. حتا گاهی آن را به عنوان گويشی منشعب از زبان گاتها (اوستايی) به شمار آورده‌اند. (جلالی نايينی)[*]

جُستارهای وابسته
-------------------------------------------------------------
۱- شامل سالار، ادبيات سانسکريت، سايت مشعل (ماهنامه سياسی، اجتماعی و فرهنگی)
٢- هنر معماری هند، سايت آفتاب (انجمن علمی و فرهنگی)
۳- ريگ ودا، ترجمة انگليسی رالف ت. اچ. گريفت، چاپ ۱٨٩۶
٤- ريچارد هوکر، تمدن جهان، بخش آريان‌ها، چاپ ۱٩٩۶
۵- دين ودائی، دانشنامة بريتانيکا، ٢۰۰٨
۶- آريان‌ها و عصر ودائی، سايت توريستی هند
٧- آرتهور کمپ، آريان‌ها در افغانستان و هند، فصل پنجم، بخش چهارم کتاب: تاريخ نژاد سفيد

٨- Afghanistan, VEPACHEDU EDUCATIONAL FOUNDATION
٩- Afghanistan History (Aryans & Achaemenids), Afghanistan dot Net
۱۰- Afghanistan History, MSN Encarta
۱۱- Soma of the Aryans: an Ancient Hallucinogen?
۱٢- Afghanistan, From Wikipedia, the free encyclopedia
۱۳- Aryans, Encyclopaedia Iranica
۱٤- Aryans' Immigration, By: Dr Reza Moradi Ghiasabadi, The Circle of Ancient Iranian Studies (CAIS)
۱۵- PERIOD UNDER THE ARYANS, Webindia123.com
۱۶- Hinduism, Internet Sacred Text Archive

۱٧- زبان‌های ويدی و اوستايی؛ مادر زبان پشتو است، گفت و گوی کوتاه سيد محمد امين عالمی با حبيب الله رفيع، کابل پرس، وبسايت کابل ناتهـ
۱٨- احمدعلی کهزاد، مدنيت اوستايی، بنياد فرهنگی کهزاد
۱٩- لرغونة پکتيا
٢۰- صبورالله سـياه سـنگ، نازنين گمشده در ميان هيماليا و هيرمند: قسمت اول، قسمت دوم، سايت کابل ناتهـ

هیچ نظری موجود نیست: