اشاره: از ديرباز، هرگاه قدرتی با همسايگانش دچار اختلاف میشد و میپنداشت از قدرت نظامی برتر برخوردار است، به وسوسه میافتاد که قدرت برتر خود را به کار گيرد و حريف را از ميان بردارد يا سرنگون کند، يا دستکم از او امتيازات اساسی بگيرد. اين گمان متکبرانه، سرآغاز تجاورات گوناگون در تاريخ بوده که نمونة آن تجاوز دولت قاجار به افغانستان در سدة نوزدهم است.
در اين نوشتار نگاهی کوتاه بهروند جنگهای تجاوزکارانه دولت قاجار عليه افغانستان، که منجر به انعقاد عهدنامة پاريس بين ايران و انگلستان گرديد، انداخته میشود. اما نخست، شرح مختصری از سوابق تاريخی و چگونگی اختلافات دولتهای درانی و قاجار بر سر مسئله خراسان کنونی و هرات، به منظور روشن شدن زمينههای بحث، ضروری بهنظر میرسد :
سلسله قاجاريه كه پس از زنديه روی كار آمد چندان نفوذی در خليج فارس نداشت، به همين دليل، رفته رفته نفوذ انگليسیها در خليج فارس بيشتر شد و زمام امور خليج فارس و دريای عمان به دست آنها افتاد و جنرال كنسول در بوشهر مدت بيست سال بر همه خليج فارس حكمرانی كرد. در زمان ناصرالدينشاه ارتش ايران هرات را اشغال كرد و به دنبال آن حالت جنگی بين ايران و فرانسه و انگليس به وجود آمد. به دنبال اين مسئله ناوگان انگليس در خليج فارسی مركب از هشت كشتی جنگی و تعدادی ناوگان بخاری و بادی به ايران حمله كردند وجزيره خارك را متصرف شدند. پنج روز پس از آن قوای انگليسی در حوالی بوشهر در خاك ايران پياده شدند و شروع به پيشروی به سوی برازجان كردند. قوای ايران برازجان را تخليه و عقبنشينی كرده بود. بنابراين قوای انگليس انبار اسلحه و مهمات برازجان را منفجر كرد و سپس به بوشهر بازگشت. سرانجام در نبردی كه در نهم ژانويه هزار و هشتصد و پنجاه و هفت ميلادی در خوشاب بين ايران و انگليس رخ داد، انگليسیها موفق شدند سپاه ايران را شكست دهند.[*]
در دست تهيه است...
جُستارهای وابسته
تفرقه افکنی قومی انگلستان در عصر قاجار
حسن بايگان، نگاهی به مقاله دکتر پيروز مجتهدزاده، سايت روزنه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر